معنی فارسی achaemenidian
B2آشکمنیدی، مربوط به دودمان آشکمنیدها و میراث فرهنگی و تاریخی آنها.
Relating to the Achaemenid dynasty, known for its cultural contributions and historical significance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
امپراتوری آشکمنیدی برای شگفتیهای معماریاش شناخته شده بود.
مثال:
The Achaemenidian Empire was known for its architectural marvels.
معنی(example):
بسیاری از آثار باستانی آشکمنیدی در موزهها به نمایش گذاشته شدهاند.
مثال:
Many Achaemenidian artifacts are displayed in museums.
معنی فارسی کلمه achaemenidian
:
آشکمنیدی، مربوط به دودمان آشکمنیدها و میراث فرهنگی و تاریخی آنها.