معنی فارسی ached

B1 /eɪkt/

نوعی درد که معمولاً پس از فعالیت جسمی شدید ایجاد می‌شود.

Felt continuous or prolonged pain.

verb
معنی(verb):

To suffer pain; to be the source of, or be in, pain, especially continued dull pain; to be distressed.

معنی(verb):

To cause someone or something to suffer pain.

example
معنی(example):

بعد از تمرین، عضلاتم درد داشت.

مثال:

After the workout, my muscles ached.

معنی(example):

او بعد از پیاده‌روی طولانی تمام بدنش درد می‌کرد.

مثال:

He ached all over after the long hike.

معنی فارسی کلمه ached

: معنی ached به فارسی

نوعی درد که معمولاً پس از فعالیت جسمی شدید ایجاد می‌شود.