معنی فارسی achilles' heels

B2

نقطه ضعفی که ممکن است باعث ناتوانی یا مشکل شود.

A weakness in spite of overall strength, often leading to failure.

example
معنی(example):

ترس او از سخنرانی در جمع، نقطه ضعف او بود.

مثال:

His fear of public speaking was his achilles' heel.

معنی(example):

هر قهرمانی نقطه ضعفی دارد که حریفان سعی می‌کنند از آن استفاده کنند.

مثال:

Every champion has an achilles' heel that opponents try to exploit.

معنی فارسی کلمه achilles' heels

:

نقطه ضعفی که ممکن است باعث ناتوانی یا مشکل شود.