معنی فارسی achronism

B2

یک موضوع یا اصطلاح که به زمان یا مکان خاصی مربوط نمی‌شود یا به روز نیست.

Something that is out of its proper time or place; an inconsistency in chronology.

example
معنی(example):

این اصطلاح در بحث‌های مدرن به عنوان یک آکرونیسم در نظر گرفته می‌شد.

مثال:

The term was considered an achronism in modern discussions.

معنی(example):

استفاده از فناوری قدیمی نمونه‌ای از آکرونیسم است.

مثال:

Using outdated technology is an example of an achronism.

معنی فارسی کلمه achronism

: معنی achronism به فارسی

یک موضوع یا اصطلاح که به زمان یا مکان خاصی مربوط نمی‌شود یا به روز نیست.