معنی فارسی acidified

B2

پدیده‌ای که در آن pH یک محلول به دلیل افزودن اسید کاهش می‌یابد.

Made more acidic by the addition of an acid.

verb
معنی(verb):

To make something (more) acidic or sour; to convert into an acid.

معنی(verb):

To neutralize alkalis, as to acidify sugar

معنی(verb):

To sour, to embitter.

example
معنی(example):

دانشمند محلول را اسیدی کرد تا واکنش آن را آزمایش کند.

مثال:

The scientist acidified the solution to test its reaction.

معنی(example):

دریاچه‌های اسیدی می‌توانند به جمعیت ماهی‌ها آسیب برسانند.

مثال:

Acidified lakes can harm fish populations.

معنی فارسی کلمه acidified

: معنی acidified به فارسی

پدیده‌ای که در آن pH یک محلول به دلیل افزودن اسید کاهش می‌یابد.