معنی فارسی acidly

B2

به معنای تند و تلخ، به طوری که بتواند تحقیر یا انتقاد را منتقل کند.

In a sharply critical or sarcastic manner.

adverb
معنی(adverb):

Sourly; tartly

example
معنی(example):

او به نقد به طور تند و گزنده پاسخ داد.

مثال:

She responded acidly to the criticism.

معنی(example):

او به طرز تندی صحبت کرد که همه را ناراحت کرد.

مثال:

He spoke acidly, making everyone uncomfortable.

معنی فارسی کلمه acidly

: معنی acidly به فارسی

به معنای تند و تلخ، به طوری که بتواند تحقیر یا انتقاد را منتقل کند.