معنی فارسی acknown

B1

شناخته شده، درباره یک شخص یا چیز که به‌طور عمومی شناسایی شده است.

Well-known or recognized; acknowledged.

example
معنی(example):

او در زمینه خود خوب شناخته‌شده است.

مثال:

She is well acknowledged in her field, becoming quite known.

معنی(example):

شناخته‌شدن برای حرفه‌ای‌ها مهم است.

مثال:

Being acknowed is important for professionals.

معنی فارسی کلمه acknown

: معنی acknown به فارسی

شناخته شده، درباره یک شخص یا چیز که به‌طور عمومی شناسایی شده است.