معنی فارسی aclinal
B1آکلینال، به ترتیب و چیدمان خاص بافتها در موجودات زنده اشاره دارد.
Referring to a specific arrangement of biological tissues that supports growth.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ترتیب آکلینال بافتها از رشد پشتیبانی میکند.
مثال:
The aclinal arrangement of the tissues supports growth.
معنی(example):
در گیاهان، ساختارهای آکلینال نقش مهمی ایفا میکنند.
مثال:
In plants, aclinal structures play a vital role.
معنی فارسی کلمه aclinal
:
آکلینال، به ترتیب و چیدمان خاص بافتها در موجودات زنده اشاره دارد.