معنی فارسی acquent
B2آشنا، کسی که با موضوعی یا فردی آشنا و آشنایی دارد.
Familiar or well-known in a particular area or subject.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موسیقیدان آشنا در کنسرت به زیبایی نواخت.
مثال:
The acquent musician played beautifully at the concert.
معنی(example):
او در مکالمهاش درباره تاریخ هنر آشنا به نظر میرسید.
مثال:
She sounded acquent in her conversation about the history of art.
معنی فارسی کلمه acquent
:
آشنا، کسی که با موضوعی یا فردی آشنا و آشنایی دارد.