معنی فارسی acrisy
B1حالت عدم وضوح و مرزهای مشخص.
A lack of clarity in definition or context.
- OTHER
example
معنی(example):
Acrisy به وضعیتی اشاره میکند که در آن هیچ مرز واضحی وجود ندارد.
مثال:
Acrisy refers to a state of having no clear boundaries.
معنی(example):
Acrisy بحث را به گونهای دشوار کرد که به یک اجماع دست یابیم.
مثال:
The acrisy of the debate made it difficult to reach a consensus.
معنی فارسی کلمه acrisy
:
حالت عدم وضوح و مرزهای مشخص.