معنی فارسی acritical
B1بدون انتقاد یا قضاوت، به ویژه در زمینههای علم و تحلیل.
Not critical; lacking in criticism or judgment.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روش بدون انتقاد او در تحلیلاش اجازه بحث آزاد را داد.
مثال:
The acritical approach in his analysis allowed for open discussion.
معنی(example):
طبیعت بدون انتقاد او را در میانجیگری در تعارضات خوب کرده است.
مثال:
Her acritical nature made her a good mediator in conflicts.
معنی فارسی کلمه acritical
:
بدون انتقاد یا قضاوت، به ویژه در زمینههای علم و تحلیل.