معنی فارسی acronically

B1

آکرونیکالی، ناظر بر روشی است که در آن اطلاعات به صورت مختصر ارائه می‌شود.

In a manner that is succinct and effective in conveying information.

example
معنی(example):

داستان به‌صورت آکرونیک روایت شد تا تأثیرش بیشتر شود.

مثال:

The story was narrated acronically to enhance its impact.

معنی(example):

او به‌صورت آکرونیک نوشت تا مخاطبانش را درگیر کند.

مثال:

She wrote acronically to keep her audience engaged.

معنی فارسی کلمه acronically

: معنی acronically به فارسی

آکرونیکالی، ناظر بر روشی است که در آن اطلاعات به صورت مختصر ارائه می‌شود.