معنی فارسی actinomycotic
B1مربوط به داروها یا عفونتهای ناشی از باکتریهای آکتینومیسس.
Pertaining to or characteristic of actinomycetes, a group of bacteria.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خواص آکتینومیکوتیک دارو به مبارزه با عفونت کمک کرد.
مثال:
The actinomycotic properties of the drug helped fight the infection.
معنی(example):
محققان در حال مطالعه عوامل آکتینومیکوتیک برای درمانهای جدید هستند.
مثال:
Researchers are studying actinomycotic agents for new treatments.
معنی فارسی کلمه actinomycotic
:
مربوط به داروها یا عفونتهای ناشی از باکتریهای آکتینومیسس.