معنی فارسی activize
B1فعال کردن یا به فعالیت واداشتن.
To make active or stimulate into action.
- VERB
example
معنی(example):
من نیاز دارم ذهنم را با چند تمرین فعال کنم.
مثال:
I need to activize my mind with some exercises.
معنی(example):
او میخواهد مهارتهایش را با شرکت در کلاسهای بیشتر فعال کند.
مثال:
He wants to activize his skills by taking more classes.
معنی فارسی کلمه activize
:
فعال کردن یا به فعالیت واداشتن.