معنی فارسی actuarially

B1

به نحو کارشناسی بیمه و ریسک‌ها.

In a manner relating to the methods of actuaries, especially in assessing risk.

example
معنی(example):

این سیاست به طور اکچواری برای عدالت قیمت‌گذاری شد.

مثال:

The policy was priced actuarially for fairness.

معنی(example):

از نظر اکچواری، ریسک‌ها به خوبی ارزیابی شدند.

مثال:

Actuarially, the risks were well assessed.

معنی فارسی کلمه actuarially

: معنی actuarially به فارسی

به نحو کارشناسی بیمه و ریسک‌ها.