معنی فارسی acutilingual

B1

سازگاری‌هایی که به دلیل زبان نوک‌تیز در برخی گونه‌ها وجود دارد.

Referring to adaptations in species with a pointed tongue.

example
معنی(example):

طبیعت اکوتی‌لینگوال این گونه به آن کمک می‌کند تا طعمه را به طور مؤثرتری شکار کند.

مثال:

The acutilingual nature of the species helps it catch prey more effectively.

معنی(example):

محققان سازگاری‌های اکوتی‌لینگوال را در محیط‌های مختلف مطالعه می‌کنند.

مثال:

Researchers study acutilingual adaptations in various environments.

معنی فارسی کلمه acutilingual

: معنی acutilingual به فارسی

سازگاری‌هایی که به دلیل زبان نوک‌تیز در برخی گونه‌ها وجود دارد.