معنی فارسی ad blocking

B1

عمل مسدود کردن تبلیغات زمانی که کاربران از اینترنت استفاده می‌کنند.

The act of preventing advertisements from being shown on websites.

example
معنی(example):

مسدود کردن تبلیغات در حال تبدیل شدن به یک عمل رایج‌تر است.

مثال:

Ad blocking is becoming more common.

معنی(example):

بسیاری از کاربران مسدود کردن تبلیغات را برای جلوگیری از حواس‌پرتی ترجیح می‌دهند.

مثال:

Many users prefer ad blocking to avoid distractions.

معنی فارسی کلمه ad blocking

: معنی ad blocking به فارسی

عمل مسدود کردن تبلیغات زمانی که کاربران از اینترنت استفاده می‌کنند.