معنی فارسی additament

B1

افزودنی یا چیزی که به یک موضوع یا مورد دیگر اضافه می‌شود.

An addition or something that is added to another thing.

example
معنی(example):

الحاق به سخنرانی اصلی بسیار مفید بود.

مثال:

The additament to the main lecture was very helpful.

معنی(example):

او یک افزونه در مقاله تحقیقاتی خود گنجانده است.

مثال:

She included an additament in her research paper.

معنی فارسی کلمه additament

: معنی additament به فارسی

افزودنی یا چیزی که به یک موضوع یا مورد دیگر اضافه می‌شود.