معنی فارسی adductions
B2حرکت نزدیک کردن بخش‌هایی از بدن به خط میانه.
The act or process of bringing parts of the body closer to the midline.
- noun
noun
معنی(noun):
The act of adducing or bringing forward.
معنی(noun):
The action by which the parts of the body are drawn towards its axis; -- opposed to abduction.
example
معنی(example):
نزدیک کردن عضلات برای تعادل و پایداری در حین حرکت اهمیت دارد.
مثال:
Adductions are important for balance and stability during movement.
معنی(example):
این نزدیک کردن‌ها بخشی از یک برنامه تناسب اندام جامع است.
مثال:
These adductions are part of a well-rounded fitness program.
معنی فارسی کلمه adductions
:
حرکت نزدیک کردن بخش‌هایی از بدن به خط میانه.
