معنی فارسی adequacy

B1

کیفیت به میزان یا میزان کافی بودن چیزی برای برآورده کردن نیازها یا انتظارات اشاره دارد.

The quality of being sufficient or adequate for a purpose.

noun
معنی(noun):

The quality of being sufficient, adequate or able to meet the needs.

مثال:

His zeal is, of course, unquestionable; his adequacy, however, I doubt.

example
معنی(example):

کیفیت منابع مورد سوال قرار گرفت.

مثال:

The adequacy of the resources was questioned.

معنی(example):

باید کیفیت داده‌ها را ارزیابی کنیم.

مثال:

We need to assess the adequacy of the data.

معنی فارسی کلمه adequacy

: معنی adequacy به فارسی

کیفیت به میزان یا میزان کافی بودن چیزی برای برآورده کردن نیازها یا انتظارات اشاره دارد.