معنی فارسی adhoc
B1موقت، برای منظور خاص و به طور موقت ایجاد شده.
Formed, arranged, or done for a particular purpose only.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ما یک کمیته موقت برای رسیدگی به این مشکل تشکیل دادیم.
مثال:
We formed an adhoc committee to handle the issue.
معنی(example):
راهحلهای موقت معمولاً موقتی هستند.
مثال:
Adhoc solutions are often temporary.
معنی فارسی کلمه adhoc
:
موقت، برای منظور خاص و به طور موقت ایجاد شده.