معنی فارسی adiagnostic
B2ادیادنوستیک به معنای مرتبط با تشخیص است.
Relating to or used for diagnosis.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرایند تشخیصی دقیق و جامع بود.
مثال:
The diagnostic process was thorough and detailed.
معنی(example):
آنها از ابزارهای مختلف برای ارزیابی تشخیصی استفاده کردند.
مثال:
They used various tools for an adiagnotic assessment.
معنی فارسی کلمه adiagnostic
:
ادیادنوستیک به معنای مرتبط با تشخیص است.