معنی فارسی adjuratory

B2

دارای لحن یا نوعی که درخواست یا قسم را منتقل می‌کند.

Having the quality of making a solemn request or appeal.

example
معنی(example):

لحن قسم‌دهنده صدای او توجه را جلب کرد.

مثال:

The adjuratory tone of her voice commanded attention.

معنی(example):

او از روش قسم‌دهنده‌ای برای متقاعد کردن دوستانش استفاده کرد.

مثال:

He used an adjuratory manner to persuade his friends.

معنی فارسی کلمه adjuratory

: معنی adjuratory به فارسی

دارای لحن یا نوعی که درخواست یا قسم را منتقل می‌کند.