معنی فارسی adlibbed
B1فعل گذشته از 'adlib'، به معنای بداهه‌گویی کردن.
Past tense of adlib; to have spoken spontaneously without preparation.
- verb
verb
معنی(verb):
To perform without script.
معنی(verb):
To perform without preparation.
معنی(verb):
To perform extemporaneously.
مثال:
She ad libbed the rest of the scene.
example
معنی(example):
مجری به خوبی بداهه‌گویی کرد و همه تماشاگران را تحت‌تاثیر قرار داد.
مثال:
The presenter adlibbed well, impressing everyone in the audience.
معنی(example):
بسیاری از لحظات در فیلم توسط بازیگران به صورت بداهه گفته شده بود.
مثال:
Many moments in the movie were adlibbed by the actors.
معنی فارسی کلمه adlibbed
:
فعل گذشته از 'adlib'، به معنای بداهه‌گویی کردن.
