معنی فارسی adminiculation

B1

اداره‌ کردن، سازمان‌دهی یا تعیین قوانین و رویه‌ها برای اطمینان از درک و انجام وظایف مشخص.

The action of organizing or establishing rules and procedures to ensure clarity in roles and responsibilities.

example
معنی(example):

اداره قوانین به توضیح مسئولیت‌های تیم کمک کرد.

مثال:

The adminiculation of the rules helped clarify the team's responsibilities.

معنی(example):

از طریق اداره، اطمینان حاصل کردیم که همه اعضا نقش‌های خود را درک کردند.

مثال:

Through adminiculation, we ensured all members understood their roles.

معنی فارسی کلمه adminiculation

: معنی adminiculation به فارسی

اداره‌ کردن، سازمان‌دهی یا تعیین قوانین و رویه‌ها برای اطمینان از درک و انجام وظایف مشخص.