معنی فارسی admirance
B1احساس تحسین و احترام نسبت به شخص یا چیزی.
The feeling of admiration; respect and approval for someone or something.
- NOUN
example
معنی(example):
تحسین او برای هنرمند در نوشتههایش مشهود بود.
مثال:
Her admirance for the artist was evident in her writings.
معنی(example):
این فیلم احساس تحسین را در بین مخاطبانش برانگیخت.
مثال:
The movie left a sense of admirance among its audience.
معنی فارسی کلمه admirance
:
احساس تحسین و احترام نسبت به شخص یا چیزی.