معنی فارسی admitted/admitted
B1اعتراف کردن، پذیرفتن یک واقعیت یا خطا، در برخی موارد به معنای اجازه دادن به ورود نیز است.
To confess to or acknowledge something; to allow someone to enter.
- VERB
example
معنی(example):
او پس از اینکه متوجه اشتباهش شد، اعتراف کرد.
مثال:
She admitted her mistake after realizing it.
معنی(example):
کمیته اعضای جدید را ماه گذشته پذیرفت.
مثال:
The committee admitted the new members last month.
معنی فارسی کلمه admitted/admitted
:اعتراف کردن، پذیرفتن یک واقعیت یا خطا، در برخی موارد به معنای اجازه دادن به ورود نیز است.