معنی فارسی admixed
B2جمعیت یا موجوداتی که از ترکیب دو یا چند منبع مختلف به وجود آمدهاند.
Populations or entities that have been formed by mixing from different sources.
- verb
verb
معنی(verb):
To mingle with something else; to mix.
example
معنی(example):
دانشمند با جمعیتهای ترکیبشده کار کرد تا ژنتیک را مطالعه کند.
مثال:
The scientist worked with admixed populations to study genetics.
معنی(example):
فرهنگهای ترکیبشده اغلب انواع مختلفی از سنتها را به نمایش میگذارند.
مثال:
Admixed cultures often showcase a variety of traditions.
معنی فارسی کلمه admixed
:
جمعیت یا موجوداتی که از ترکیب دو یا چند منبع مختلف به وجود آمدهاند.