معنی فارسی admonition
B2تذکر، هشدار یا نصیحتی که به منظور اصلاح رفتار یا تصمیم شخصی ارائه می‌شود.
A warning or reprimand, often intended to correct behavior.
- noun
noun
معنی(noun):
Gentle or friendly reproof; counseling against fault or oversight; warning.
example
معنی(example):
معلم به دانش‌آموزان درباره رفتار یک تذکر داد.
مثال:
The teacher gave an admonition to the students about behavior.
معنی(example):
تذکر او به منظور راهنمایی او به سمت انتخابی بهتر بود.
مثال:
Her admonition was meant to guide him towards a better choice.
معنی فارسی کلمه admonition
:
تذکر، هشدار یا نصیحتی که به منظور اصلاح رفتار یا تصمیم شخصی ارائه می‌شود.
