معنی فارسی adpressed

B1

به حالتی اطلاق می‌شود که در آن چیزی تحت فشار یا فشرده قرار دارد.

Pressed or compressed, often referring to layers or materials.

verb
معنی(verb):

To press close to.

example
معنی(example):

لایه‌های کاغذی متراکم شده، ورق زدن صفحات را دشوار کرد.

مثال:

The adpressed layers of paper made it difficult to turn the pages.

معنی(example):

پارچه‌ی متراکم، بافت منحصر به فردی ایجاد کرد.

مثال:

The adpressed fabric created a unique texture.

معنی فارسی کلمه adpressed

: معنی adpressed به فارسی

به حالتی اطلاق می‌شود که در آن چیزی تحت فشار یا فشرده قرار دارد.