معنی فارسی adrenally
B1به فرآیندهایی اشاره دارد که به غدد فوق کلیوی و فعالیتهای آنها مربوط میشود.
In a manner relating to the adrenal glands or their function.
- ADVERB
example
معنی(example):
دارو هم از نظر مرکزی و هم از نظر آدرنال عمل میکند.
مثال:
The medication works both centrally and adrenally.
معنی(example):
هورمونها میتوانند بهطور آدرنال عمل کرده و بر عملکردهای مختلف بدن تأثیر بگذارند.
مثال:
Hormones can act adrenally to influence various bodily functions.
معنی فارسی کلمه adrenally
:
به فرآیندهایی اشاره دارد که به غدد فوق کلیوی و فعالیتهای آنها مربوط میشود.