معنی فارسی adscripted
B1به معنای کار یا متنی که به صورت رسمی به چیزی اضافه یا پیوست شده باشد.
Describing something that has been added or attached officially.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کار ثبتشده به عنوان ارزشمند توسط کمیته شناخته شد.
مثال:
The adscripted work was recognized as valuable by the committee.
معنی(example):
در سخنرانیاش، به عناصر ثبتشده پروژه اشاره کرد.
مثال:
In his speech, he referenced the adscripted elements of the project.
معنی فارسی کلمه adscripted
:
به معنای کار یا متنی که به صورت رسمی به چیزی اضافه یا پیوست شده باشد.