معنی فارسی adsorb

B1 /ədˈsɔːb/

کشش مولکول‌ها به سطح یک ماده دیگر بدون ایجاد تغییر شیمیایی.

To adhere or cause to adhere to a surface.

verb
معنی(verb):

To accumulate on a surface, by adsorption

example
معنی(example):

زغال‌چوب می‌تواند ناخالصی‌ها را از آب جذب کند.

مثال:

The charcoal can adsorb impurities from the water.

معنی(example):

برخی مواد می‌توانند گازها را به طور مؤثرتری از دیگران جذب کنند.

مثال:

Certain materials can adsorb gases more efficiently than others.

معنی فارسی کلمه adsorb

: معنی adsorb به فارسی

کشش مولکول‌ها به سطح یک ماده دیگر بدون ایجاد تغییر شیمیایی.