معنی فارسی adulterousness
B1وضعیت یا کیفیت خیانت؛ رفتار غیرمجاز در روابط.
The state or condition of being adulterous.
- NOUN
example
معنی(example):
خیانت او برای همه شوکهکننده بود.
مثال:
His adulterousness was a shock to everyone.
معنی(example):
خیانت در این روابط به فروپاشی آن منجر شد.
مثال:
The adulterousness of the relationship led to its downfall.
معنی فارسی کلمه adulterousness
:
وضعیت یا کیفیت خیانت؛ رفتار غیرمجاز در روابط.