معنی فارسی adulting
B1فرایند بزرگتر شدن و پذیرش مسئولیت‌های زندگی مانند مدیریت مالی، کار کردن یا رسیدگی به امور خانه.
The practice of behaving in a way characteristic of a responsible adult, particularly important routines like managing finances and daily tasks.
- verb
- noun
To (cause to) be or become an adult.
To behave like an adult.
Engaging in activities typically associated with adulthood.
2013, Kelly Williams Brown, Adulting: How to Become a Grown-up in 468 Easy(ish) Steps
Adultery.
بزرگسالی به معنای پذیرش مسئولیت در زندگی خود است.
Adulting involves taking responsibility for your own life.
او به مهارت‌های بزرگسالی خود مانند پرداخت قبوض و آشپزی افتخار می‌کند.
She feels proud of her adulting skills like paying bills and cooking.
معنی فارسی کلمه adulting
:
فرایند بزرگتر شدن و پذیرش مسئولیت‌های زندگی مانند مدیریت مالی، کار کردن یا رسیدگی به امور خانه.
