معنی فارسی adv

B1

یک نوع قید که نشان‌دهنده چگونگی یا شدت یک عمل است.

A type of adverb indicating the manner or degree of an action.

example
معنی(example):

او بسیار سریع دوید و مهارت زیادی نشان داد.

مثال:

She ran very quickly, showing great skill.

معنی(example):

او به صورت دوستانه با آنها صحبت کرد.

مثال:

He spoke to them in a friendly manner.

معنی فارسی کلمه adv

: معنی adv به فارسی

یک نوع قید که نشان‌دهنده چگونگی یا شدت یک عمل است.