معنی فارسی adventively
B1به معنای کشف یا وقوع چیزی به طور تصادفی یا غیرمترقبه است.
In a manner that is accidental or unexpected.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور تصادفی ویرانههای باستانی را حین پیادهروی کشف کرد.
مثال:
He adventively discovered the ancient ruins while hiking.
معنی(example):
اشیای کشفشده به طور تصادفی بینشهایی به گذشته ارائه دادند.
مثال:
The adventively found artifacts provided insight into the past.
معنی فارسی کلمه adventively
:
به معنای کشف یا وقوع چیزی به طور تصادفی یا غیرمترقبه است.