معنی فارسی adverbially

B2

به طور قید، به شیوه‌ای که به قید مربوط است.

In a manner that relates to or functions as an adverb.

example
معنی(example):

او هنگام توصیف اعمالش به صورت قید صحبت می‌کند.

مثال:

She speaks adverbially when describing her actions.

معنی(example):

این واژه به‌صورت قید برای اصلاح فعل استفاده شد.

مثال:

The word was used adverbially to modify the verb.

معنی فارسی کلمه adverbially

: معنی adverbially به فارسی

به طور قید، به شیوه‌ای که به قید مربوط است.