معنی فارسی advertently
B1به طور عمدی یا با توجه؛ برخلاف اتفاقی.
In an attentive or mindful manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور ناخواسته روی گزارش قهوه ریخت.
مثال:
She inadvertently spilled coffee on the report.
معنی(example):
او به طور عمدی در بحث مشارکت کرد.
مثال:
He advertently contributed to the discussion.
معنی فارسی کلمه advertently
:
به طور عمدی یا با توجه؛ برخلاف اتفاقی.