معنی فارسی affably
B1به معنای مهربانانه و دوستانه در برقراری ارتباط با دیگران است.
In a friendly and cordial manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به مهمانان در شام به طرز محبت آمیزی صحبت کرد.
مثال:
He spoke affably to the guests at the dinner.
معنی(example):
او به طور محبتآمیز به تمام سؤالات آنها پاسخ داد.
مثال:
She affably answered all their questions.
معنی فارسی کلمه affably
:
به معنای مهربانانه و دوستانه در برقراری ارتباط با دیگران است.