معنی فارسی affectlessness

B1

نبود یا کمبود احساسات و عواطف در روابط یا رفتارها.

The absence or lack of feelings and emotions in relationships or behaviors.

example
معنی(example):

کمبود عاطفه می‌تواند به ایجاد افراد تنها منجر شود.

مثال:

Affectionlessness can lead to lonely individuals.

معنی(example):

کمبود عاطفه در روابط سالم غیرمعمول است.

مثال:

Affectionlessness is uncommon in healthy relationships.

معنی فارسی کلمه affectlessness

: معنی affectlessness به فارسی

نبود یا کمبود احساسات و عواطف در روابط یا رفتارها.