معنی فارسی affirmatives
B1تأییدات، پاسخ‌های موافق یا گواهی‌هایی که بر صحت یا درستی یک موضوع تأکید می‌کنند.
Responses that confirm or support a statement or proposition.
- noun
noun
معنی(noun):
Yes; an answer that shows agreement or acceptance.
مثال:
10-4 good buddy. That's an affirmative - the tractor trailer is in the ditch at the side of the highway.
معنی(noun):
(grammar) An answer that shows agreement or acceptance.
معنی(noun):
An assertion.
example
معنی(example):
در جلسه، ما درباره تأییداتی که از برنامه ما حمایت می‌کنند صحبت کردیم.
مثال:
In the meeting, we discussed the affirmatives that support our plan.
معنی(example):
معلم فقط تأییدات را به عنوان پاسخ‌های آزمون قبول کرد.
مثال:
The teacher only accepted affirmatives as responses for the test.
معنی فارسی کلمه affirmatives
:
تأییدات، پاسخ‌های موافق یا گواهی‌هایی که بر صحت یا درستی یک موضوع تأکید می‌کنند.
