معنی فارسی africanizes

B1

تبدیل کردن یا سازگار کردن چیزی به تجربه‌ها یا فرهنگ‌های آفریقایی.

To adapt or transform something to reflect African culture or perspectives.

example
معنی(example):

هدف این است که برنامه درسی را به شیوه‌ای آفریقایی درآوریم تا فرهنگ محلی را منعکس کند.

مثال:

The aim is to Africanize the curriculum to reflect local culture.

معنی(example):

آنها برنامه‌ریزی می‌کنند تا هنر را در گالری به شیوه‌ای آفریقایی درآورند.

مثال:

They plan to Africanize the artwork in the gallery.

معنی فارسی کلمه africanizes

: معنی africanizes به فارسی

تبدیل کردن یا سازگار کردن چیزی به تجربه‌ها یا فرهنگ‌های آفریقایی.