معنی فارسی afterguard
B1نقش یا مسئولیتی که در نگهبانی پس از یک رویداد یا تغییر ایجاد میشود.
The role or responsibility of guarding that comes after an event or change.
- NOUN
example
معنی(example):
او در طول شب نگهبان بعدی قلعه ماند.
مثال:
He remained the afterguard of the fort during the night.
معنی(example):
سربازان شیفتهایی به عنوان نگهبان بعدی گرفتند.
مثال:
The soldiers took shifts as the afterguard.
معنی فارسی کلمه afterguard
:
نقش یا مسئولیتی که در نگهبانی پس از یک رویداد یا تغییر ایجاد میشود.