معنی فارسی ageings
B1وضعیت یا مراحل که یک شی یا موجود زنده پیر میشود.
The plural form of aging; indicates the various processes of becoming older.
- NOUN
example
معنی(example):
سنهای مختلف آثاری هنری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
مثال:
The ageings of the different artifacts were analyzed.
معنی(example):
ما سنهای مختلف مواد را در تحقیق خود ثبت میکنیم.
مثال:
We document the ageings of various materials in our research.
معنی فارسی کلمه ageings
:
وضعیت یا مراحل که یک شی یا موجود زنده پیر میشود.