معنی فارسی agenting
B1نمایندگی، به معنای عمل کردن به عنوان یک نماینده یا میانجی در یک فرآیند است.
The act of representing or acting on behalf of others in negotiations or activities.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال نمایندگی مذاکرات بین دو شرکت است.
مثال:
She is agenting negotiations between the two companies.
معنی(example):
نمایندگی نیاز به مهارتهای ارتباطی قوی دارد.
مثال:
Agenting requires strong communication skills.
معنی فارسی کلمه agenting
:
نمایندگی، به معنای عمل کردن به عنوان یک نماینده یا میانجی در یک فرآیند است.