معنی فارسی agglomerated
B2به مواد یا ذراتی اطلاق میشود که به صورت توده یا مجموعه در آمدهاند.
Describing materials that have been collected into a mass.
- verb
verb
معنی(verb):
To wind or collect into a ball; hence, to gather into a mass or anything like a mass.
example
معنی(example):
مواد به همجمعشده حمل و نقل آسانتری داشتند.
مثال:
The agglomerated materials were easier to transport.
معنی(example):
گرد و غبار به همجمعشده میتواند در صورت استنشاق خطرات بهداشتی ایجاد کند.
مثال:
Agglomerated dust can pose health risks if inhaled.
معنی فارسی کلمه agglomerated
:
به مواد یا ذراتی اطلاق میشود که به صورت توده یا مجموعه در آمدهاند.