معنی فارسی agglomeratic

B1

آگیلومراتیک به ویژگی‌ها و ساختارهای مربوط به تجمع یا کلنی شدن ذرات اشاره دارد.

Relating to or characterized by the agglomeration of particles or masses.

example
معنی(example):

طبیعت آگیلومراکی ماده در بافت آن مشهود بود.

مثال:

The agglomeratic nature of the substance was evident in its texture.

معنی(example):

ساختارهای آگیلومراکی اغلب در سازه‌های زمین‌شناسی مشاهده می‌شوند.

مثال:

Agglomeratic structures are often seen in geological formations.

معنی فارسی کلمه agglomeratic

: معنی agglomeratic به فارسی

آگیلومراتیک به ویژگی‌ها و ساختارهای مربوط به تجمع یا کلنی شدن ذرات اشاره دارد.