معنی فارسی aggregant

B1

اجتماع‌کننده، داده‌ای که به طور جمعی به یک نتیجه کلی کمک می‌کند.

Something that is collected or gathered together.

example
معنی(example):

در تحلیل، داده‌های تجمعی روندهای روشنی را نشان دادند.

مثال:

In the analysis, the aggregant data showed clear trends.

معنی(example):

یک داده تجمعی برای درک الگوهای کلی ضروری است.

مثال:

An aggregant is essential for understanding overall patterns.

معنی فارسی کلمه aggregant

: معنی aggregant به فارسی

اجتماع‌کننده، داده‌ای که به طور جمعی به یک نتیجه کلی کمک می‌کند.