معنی فارسی aggregatively
B1بهطور تجمعی، یعنی با جمع کردن و بهحساب آوردن همه چیز بهصورت یکجا.
In a manner that combines or groups items for consideration as a whole.
- ADVERB
example
معنی(example):
دانشآموزان بهطور تجمعی بر روی پروژه گروهیشان کار کردند.
مثال:
The students worked aggregatively on their group project.
معنی(example):
دادهها بهطور تجمعی تحلیل شدند تا روندهای مشترک پیدا شوند.
مثال:
The data was analyzed aggregatively to find common trends.
معنی فارسی کلمه aggregatively
:
بهطور تجمعی، یعنی با جمع کردن و بهحساب آوردن همه چیز بهصورت یکجا.